خلاصه کتاب:
هفت سال پیش جلوی هفتصد نفر مهمون بهم انگ بی همه چیز زد. گفت صیغه چهار نفر به صورت هم زمان شدم. گفت سقط جنین داشتم به زنا و دخترای مراسم گفت مواظب شوهرا و پسراشون باشن که من یه بی همه چیزم که لنگه نداره. اینا رو گفت و بعد با بهترین دوستم فرار کرد. حالا برگشته، تنهاست، پشیمونه و میگه عاشقمه. میگه دوستمو طلاق داده! ولی من دیگه اون آدم سابق نیستم! از ریشه می سوزونمش!
خلاصه کتاب:
دامون و شایلی در نوجوانی به خاطر کدورتی نسبت به هم کینه و نفرت پیدا کرده اند، حالا دامون برگشته با خبری از نامزد شایلی، این خبر به شدت فامیل را به هم ریخته، با ما باشید با انتقام دامون و به هم خوردن نامزدی...
خلاصه کتاب:
یه دختر ساده و اروم که بعد از فوت پدرش،یهو کلی دردسر برای خودش و خانوادش پیش میاد… پدرش یواشکی دوبار ازدواج کرده بوده، و یه پسر هم داشته! و حالا که موقع ارث و میراث شده، اومدن سراغشون تا همون یه ذره دارایی هم از چنگشون در بیارن… و این وسط،ب عد از سالها، مار دو سر برمی گرده یه ادم مغرور و بد اخلاق که اومده بشه ملکه ی عذاب دخترمون… حالا دقیقا میاد تو خونه ی روبرویی اونها! و این، شروع اتفاقاتی که….
خلاصه کتاب:
خندههایم را دادم، به بهای آغوشی که سهم دیگری شد! نزدیک ترین هایم مرا فریب دادند! عشقم و بهترین دوستم! حال من بازگشتهام، برای حقی که خورده شد، معصومیتی که به بازی گرفته شد، و گذشتهای که تباه شد… خیانتی که شد دوستی که خاهر بود اما خنجر زد و با عشق و دلیل زندگی ام ازدواج کرد این بازی را من شروع نکردم، اما من کسی هستم که پایانش میدهم….
خلاصه کتاب:
بعد از اینکه مادر جوزی از دنیا میره، اون مجبور میشه برای زندگی با پدر، مادرناتنی و برادر ناتنیش به شهر دیگه ای بره. اما نمیدونه توی اون شهر چی در انتظارشه. فامیلی جوزی رازی رو پشت خودش قایم کرده که بدون اینکه جوزی ازش خبر داشته باشه، اون رو به دشمن شماره یک تنها پسری که عاشقش میشه، تبدیل میکنه. بک کلرمونت زیبا، بیرحم و همه کاره شهره و قصد داره انتقام این زخم کهنه رو از بی گناه ترین فرد این داستان که جوزیه پس بگیره.
خلاصه کتاب:
الناز دختری که یه زندگی معمولی نداره،پر از سختی،دختری که برای رسیدن به چیزی که میخواد با چنگ و دندون می جنگه، میگذره از خودش، خانوادش، خوشحالیش، پر از دلتنگی میشه، زخم می خوره از نزدیک ترین آدمای زندگیش! آخرش میشه اونی که می خواد؟ در زندگی پر از فراز و نشیبش به آرامش میرسه؟
خلاصه کتاب:
این رمان در مورد مردی به اسم احمدرضا است که زنش مرده و یه دختر بچه ام داره سال ها قبل احمدرضا دل به دختر عموش، مرجان میده اما مرجان خیانت میکنه با کسه دیگه ای ازدواج میکنه. حالا بعد چند سال دختر مرجان به اسم دیانه به یه سری دلایل پاش به خونه احمدرضا باز میشه و پرستار دخترش میشه تا اینکه…
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم تاراست که در اثر یک تصادف حافظه اش رو از دست میده. اما توی گذشته اش اتفاقی افتاده که باعث شده پدرش ازش متنفر بشه و همیشه اونو تحقیر کنه و کتک بزنه. تارا هم که میبینه نمیتونه با این شرایط زندگی کنار بیاد به کمک دوستش فرار میکنه و با یک گروه قاچاقی میره دبی. اما زمانی که به اونجا میرسه میفهمه زندگی بهتری در انتظارش نیست و….
خلاصه کتاب:
گرگاس حاصل جفت گیری سگ و گرگ. حیواناتی که بخشی گرگ و بخشی سگ هستند، از سگ درنده تر و از گرگ شجاع ترند. هوش و ذکاوت سگ و نترسی و شجاعت گرگ رو دارن ولی به اندازه سگ ها دوست و وفادار نیستن. مهاجمن و نسبت به جانور های وحشیِ دیگه ژنشون قوی تر و وحشی تره. موجوداتی غیر قابل کنترلن. گرگاس ها خون گرگ رو از پنج جد نزدیک خودشون به ارث میبرن. ظاهرشون به شدت جذاب و کاریزماتیکه ولی رفتارشون به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. گرگاس ها از انسان ها متنفرن و نسبت به انسان ها رفتار تهاجمی غیر متعارفی دارن. گرگاس با ذات سگ به انسان نزدیک میشه و با ذات گرگ به انسان حمله میکنه. این حیوانات وحشی وقتی گرسنگی بهشون فشار میاره و چیزی برای سیر کردن شکمشون ندارن به محل سکونت انسان ها نزدیک میشن. و هرکی برای اولین بار با یه گرگاس رو به رو شه آخرین باریه که با یه گرگاس رو به رو شده. گرگاس ها شبیه ما هستن نه؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.