خلاصه کتاب:
من دریام.... درست یک هفته مونده به عروسیم متوجه شدم نامزدم همراه برادر خونیم بخاطر انتقام از پدرم بهم نزدیک شده.... نامزدیم و به هم زدم اما حتی فرصتی برای عشق قتل عام شده ام پیدا نکردم.... چون سرنوشت من و به راه سخت و خطرناکی کشوند که باید جونم و می ذاشتم کف دستم و با مردی خطرناک و قاتل همراه می شدم اما....
خلاصه کتاب:
مارگارت منشی یه شرکت بزرگ کتابی به دستش میرسه به اسم منشی اغواگر من….کتابی که ب طور عجیبی انگار خط ب خط راجب زندگی اونه… آیا راز این کتاب برملا می شود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.