خلاصه کتاب:
می خوام از دختری بنویسم که زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید. دختری که کلفت خونه ی مردی شد که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه... روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست... چیزایی که قراره گرفتار کنه دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد... پانیذ ۱۷ ساله: دختری آروم که قراره شجاع بشه و بلاخره فریاد بکشه... رامبد ۲۷ ساله: خشن که به نظر میرسه دوست داشتنی نباشه اما اونم یه جا قراره دلش بلرزه...
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختری به اسم نگاه هست که سه سالِ کل خانوادشو از دست داده و توی گل فروشی پیش سید و بی بی کار میکنه. شبی در حال برگشت به خانه با سرهنگی روبه رو میشه که…
خلاصه کتاب:
فرا دختر بیپروا و وکیل جسوریست که گذشتهی سختش این حرفه را رقم زده. گذشته ای که به یک معضل اجتماعی گره خورده و با گره خوردن به یک زندگی، دیگر معضل نخواهد بود. دستِ تقدیر او را با ترس هایش رو به رو میکند و در آسمانِ سرنوشت مثل ماه میدرخشد. ماهی که آرزویش غرق شدن، میان امواج پرتلاطم دریاست…
خلاصه کتاب:
مسعود حکمت مرد زخم خورده ای که عشق جوانیش درست روز نامزدیشون اون رو برای همیشه تنها می ذاره و می ره…. ولی سال ها بعد مسعود تبدیل به روان شناس مشهور و جذابی میشه که هر دختری رو شیفته خودش می کنه، عشقش پیشمون بر می گرده و خانواده مسعود اصرار می کنن تا مسعود نامزدش رو ببخشه… مسعود برای رهایی از اصرار های خانواده اش، وارد زندگی پگاه میشه پگاه دختری که از دوس پسرش باردار شده و حالا چاره ای نداره جز اینکه وارد بازیه مسعود بشه ولی…
خلاصه کتاب:
داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی عطر ساز شدن داره…پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی میکنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروز کوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه. یک ازدواج ناخواسته و یک عشق ناخواسته تر که سرانجام سبزی در پیش داره…
خلاصه کتاب:
بزرگترین اشتباهم این بود که عاشق شوهرم شدم. اون قدر اروم اروم چهار دست و پا بهم نزدیک شده که حتی متوجه ی وقوعش نشدم تا رسید. هر بار که من رو می بوسید… هر بار که لمسم می کرد، فکر می کردم همون احساس من رو داره. تا اینکه بهم ثابت کرد اشتباه می کنم…
خلاصه کتاب:
عسل دختر زیبایی که بخاطر هزینهی درمان مادرش مجبور میشه رحمش رو به زن و شوهر جوونی که تو همسایگیشون هستن اجاره بده اما بعد از مدتی زندگی با امیرسام هر دو عاشق هم میشن ولی عسل حاضر نیست با وجود همسر اول امیرسام این عاشقی رو باهاش تجربه کنه اما سام کاری میکنه که…
خلاصه کتاب:
میان سیاهی مطلق بود، نفس عمیق کشید اما جز بوی تلخ خون، هوایی عایدش نشد. مردمک هایش میان کاسه ی چشمانش می گشت اما، چیزی جز همان سیاهی یک دست نبود. دوست داشت فریاد بزند، گرچه صدا نداشت. حنجره اش شبیه سیاه چاله ای در دور افتاده ترین زندان دنیا بود. این قدر بو تند و زننده بود که با هر بار نفس کشیدن، گویی ریه اش را پر از خون می کردند. کم کم طعم شور و مرده اش را هم روی زبانش حس کرد. نفس های گرمی روی صورتش نشست…
خلاصه کتاب:
شقایق خزان دیده داستان دختری است به نام شقایق که از طرف خانواده اش به شدت با کمبود محبت روبروست در این بین با خواهر و برادری به نام مهتاب و شهاب آشنا میشود و طی دوستی با آنها به راز بزرگی در زندگی اش پی میبرد و توسط شهاب مسیر زندگی اش تغییر می کند، رمان عاشقانه و پر از ماجرا که ذهن مخاطب را درگیر خود می کند، قصه عشق دو عاشق دلباخته، گاه اشک و سوز هجران و گاه شور و شوق دیدار.
خلاصه کتاب:
دختری خسته از ردپای بی رحم روزگار و سختی مشکلات، با لبخندی زیبا بر روی لبان غنچه شده اش به روی ایام و اطرافیان دل از همه میبرد…کما اینکه در همین گوشه کنار حوالی خط لبخندش مردی با قلب سنگی، گیر قلاب نگاه مخمورش شد و دل از کف داد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.