خلاصه کتاب:
الینا نریمان دانشجوی تئاتر است او در یک خانواده ثروتمند و بیقید با پدری قم.ار باز زندگی میکند و مادرش هم مدتها قبل با استاد موسیقی اش فرار کرده و او را تنها گذاشته است. الینا علاقهای به دنیای پدرش و خانهشان ندارد و همیشه کمبود پدری واقعی و مادری دلسوز را احساس میکند. یک روز در دانشگاه که الینا از روابط روزمره با دوستان و کلاسهایش خسته است، در حال قدمزدن به کافهای به اسم «کافه کتاب» که تازه در نزدیکی دانشگاه بازشده، میرود.
خلاصه کتاب:
همیشه آدمها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همهی چهرههایی که میبینیم، آدمهایی هستن که نمیشه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهاییهاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوستهی سفت و سخت رو شکوند. این قصه، قصهی بیرون کشیدن یه روح پاک از یه جسم خسته و آسیبدیدهست. قصهی دیدن زیباییهای ذاتی آدمها، بیتوجه به حصار جسمانی اونها. این قصه… یعنی قصهی «لمس تنهایی ماه»…
خلاصه کتاب:
دختری شر و شیطون که پدرش حاج اقای بنام محله هستش و دخترمون برخلاف عقاید پدرش از هرچی که مربوط به حاجی و مذهب و ریش و… میشه متنفره و خارج از چارچوب عقاید پدرش کارایی میکنه و ماجرایی هایی داری که خوندنش خالی از لطف نیست!
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم تاراست که در اثر یک تصادف حافظه اش رو از دست میده. اما توی گذشته اش اتفاقی افتاده که باعث شده پدرش ازش متنفر بشه و همیشه اونو تحقیر کنه و کتک بزنه. تارا هم که میبینه نمیتونه با این شرایط زندگی کنار بیاد به کمک دوستش فرار میکنه و با یک گروه قاچاقی میره دبی. اما زمانی که به اونجا میرسه میفهمه زندگی بهتری در انتظارش نیست و….
خلاصه کتاب:
گرگاس حاصل جفت گیری سگ و گرگ. حیواناتی که بخشی گرگ و بخشی سگ هستند، از سگ درنده تر و از گرگ شجاع ترند. هوش و ذکاوت سگ و نترسی و شجاعت گرگ رو دارن ولی به اندازه سگ ها دوست و وفادار نیستن. مهاجمن و نسبت به جانور های وحشیِ دیگه ژنشون قوی تر و وحشی تره. موجوداتی غیر قابل کنترلن. گرگاس ها خون گرگ رو از پنج جد نزدیک خودشون به ارث میبرن. ظاهرشون به شدت جذاب و کاریزماتیکه ولی رفتارشون به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. گرگاس ها از انسان ها متنفرن و نسبت به انسان ها رفتار تهاجمی غیر متعارفی دارن. گرگاس با ذات سگ به انسان نزدیک میشه و با ذات گرگ به انسان حمله میکنه. این حیوانات وحشی وقتی گرسنگی بهشون فشار میاره و چیزی برای سیر کردن شکمشون ندارن به محل سکونت انسان ها نزدیک میشن. و هرکی برای اولین بار با یه گرگاس رو به رو شه آخرین باریه که با یه گرگاس رو به رو شده. گرگاس ها شبیه ما هستن نه؟
خلاصه کتاب:
ترنم دختری ۲۰ ساله که تا این سن در کنار پدر و عمه ی مهربانش زندگی ارام و بی دغدغه ی را سپری کرده است ناگهان با تصادف پدر با مردی جوان که منجر به مرگ مرد می شود زندگیش دستخوش حوادث غیر منتظره ی میشود و خانواده متوفا که روستایی و سنتی هستند درخواست قصاص می کنند و تنها راه صرف نظر از قصاص را خون فصل میدانند ترنم برای نجات پدر علیرغم میل باطنی و ترس از اینده و با وجود برخورد بسیار بد و خصمانه ی انان به این درخواست تن در میدهد و به ظاهر به عنوان دختر ولی در واقع برای کلفتی پا به دنیای جدیدی می گذارد ولی…
خلاصه کتاب:
این کتاب دربردارنده داستانی سراسر عشق و احساس و پر فراز و نشیب است. ماجرا حول دختری نوجوان جریان دارد که اولین پرتوهای عشق را تجربه می کند و در این میان از تهدیدهای فرد ناشناسی که او را از ارتباطش با پرهام وامی دارد نگران است. دختر که میان عشق و ترس سرگردان است ناگهان تکیه گاه زندگی اش را از دست می دهد و این همراه می شود با از دست دادن همه آن چه که تا دیروز در اختیار داشته است و گرفتار شدن در موقعیتی ناخوشایند که زندگی دشواری را به او تحمیل می کند.
خلاصه کتاب:
وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه می شود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است... این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی است…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.