دانلود رمان سکوت پرصدا از صدای بی صدا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری به اسم سارای که سه بچه به فرزند خوندگی قبول کرده و معلم زبان فرانسه هم هستش و تو آموزشگاه با گروهی از پسرها که برای یادگیری زبان فرانسه اومدن آشنا میشه و اینکه این پسرها فوتبالیست هستن و …
خلاصه رمان سکوت پرصدا
خیلی جدی و بی هیچ سوال اضافه ای شروع کرد به درس دادن، توضیح صدای الفبا تفاوتشان با زبان انگلیسی و تمرین با پسرها. آبان بعد از چند دقیقه متوجه شد کمی زود قضاوت کرده است و تعریف و تمجید دکتر مشفق ب ی راه نبوده، علاوه بر آن مثل تجربه های قبلی کل کلاس با سوال ها و کنجکاوی ها یا استرس معلم ها نگذشته بود. سارای کاملا مسلط و بی توجه به اینکه چه کسانی شاگردانش هستند در حال درس دادن بود. وقتی مطالبی که با ید در اولین جلسه می گفت را تمام کرد، پرسید که آیا کسی سوالی دارد،
صدایی از کسی در نیومد. در را باز کرد و رفت بیرون و از منشی پرسید آیا برگه ها را برایش پرینت کرده است؟ پسرها کنجکاو از اینکه چه برگه هایی هستند. خانم مهربان برگه ها را گرفت و به کلاس بازگشت. و کاغذها را داد به پسرها تا هر کدام یکی بردارند و توضیح داد که تکالیف جلسه ی بعد هستند و یک سری تمرین ها شاید کمی بچه گانه یا خسته کننده باشند اما لازم و ضروری است و بی هیچ عذر و بهانه ای برای جلسه ی بعدی انجام شود. سهیل به شوخی گفت: _ “خانم اجازه یکم تخفیف بدید حجمشون زیاده”.
خانم مهربان به دلیل عدم شناخت نخواست اجازه بدهد همین اول کار آنها به خودشان اجازه شوخی بدن. به همین دلیل خیلی جدی گفت: اول کلاس عرض کردم خدمتتون امروز نوعی جلسه ی معارفه بوده. به هرحال علاوه بر نحوه تدریس حجم تکالیف هم شامل بررسی ها میشه. و با یک لبخند و گفتن خداحافظ کلاس را ترک کرد. دکتر مشفق هماهنگ کرده بود که خانم مهربان قبل از رفتن سری به او بزند. راجب کلاس و اینکه چطور گذشت پرسید. متعجب از اینهمه حساسیت دکتر مشفق، ولی چون سابقه ی تدریس در این موسسه را نداشت…