پاراگراف رمان
دانلود رمان عاشقانه بدون سانسور
پاراگراف رمان
دانلود رمان یک تو اثر مریم سلطانی

دانلود رمان یک تو اثر مریم سلطانی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان یک تو از مریم سلطانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع می‌کرد، نه حوصله‌ی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند.

خلاصه رمان یک تو

هیچ وقت او را ندیده بود و حتی کلامی هم در مورد او از کسی نشنیده بود. فقط می دانست که او به درخواست مادرش اینجاست. آن هم برای چند روز و برای پاره ای از مسائل اما امروز که درست یک هفته از مراسم چهلم پدرش می گذشت، از دهان خواهرش چیزی را شنیده بود که ابتدا فکر میکرد آن را درست نشنیده دستگیره را گرفت و آن را یک ضرب پایین کشید. برخلاف آنچه که تصور میکرد در باز بود.

سر پنجه های جوراب پوشش را به در رساند و با با فشاری به در آورد. در با حرکتش باز شد و مقابلش اتاق بزرگ نمایان شد. کاغذ لول شده ای را که در دست داشت، به دست دیگرش داد و یا درون اتاق گذاشت که نمی دانست از سر چه چیزی او را به خشم آورده بود. آهسته و سلانه حینی که نگاهش بر عکس دقایقی قبل وجب به وجب اتاق را میگشت جلو رفت و خودش را به میزی رساند که قابی روی آن توجهش را جلب کرده بود.

عکس دونفره ای که صاحب یکی از آن ها را به مدد حادثه ی اخیر می شناخت. خیره خیره قاب و دختری را که در آن به وسعت تمام صورت میخندید نگاه کرد و سپس نگاهش را معطوف شخصی کرد که کنار او نشسته بود. اخمش بی اختیار غلیظ تر شد. چشمانش که دوباره سمت صاحب این اتاق چرخ خورد پلک کوبید و دو انگشت اشاره و میانه را به صفحه ی شیشه ی قاب چسباند. صورت خندان داخل عکس بسیار زیبا بود، اما…

دانلود رمان یک تو اثر مریم سلطانی بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع می‌کرد، نه حوصله‌ی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    یک تو
  • ژانر
    دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    مریم سلطانی
  • ویراستار
    مریم سلطانی
  • طراح کاور
    پاراکراف رمان
  • صفحات
    1155
  • منبع تایپ
    پاراکراف رمان
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من اثر فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان آسوی اثر صدای بی صدا pdf (1) دانلود رمان یک زن وقتی… اثر نیلوفر قائمی فر pdf (1) دانلود رمان دختری جنس شیطان اثر جنس شیطان raheleh.dm pdf (1) دانلود رمان دفتر خاطرات ن اثر گل pdf (1) دانلود رمان ر ماه اثر ماه ریحانه نیاکام pdf (1) دانلود رمان صحرا اثر سحر.ح pdf (1) دانلود رمان دلبر برای رئیس مافیا اثر ک_هارت pdf (1) دانلود رمان سمفونی اثر عادله حسینی pdf (1) دانلود رمان خرگوش و عروسک اثر ساشلی pdf (1) دانلود رمان نبض خاموش اثر سرو روحی pdf (1) دانلود رمان یک پاییز فاصله اثر پگاه رستمی فرد pdf (1) دانلود رمان یادم تو را هم آغوش اثر رویا آزادبخت pdf (1) دانلود رمان نبض یک مرد ر اثر ر_س pdf (1) دانلود رمان نطلبیده اثر م. بهارلویی pdf (1) دانلود رمان التیام اثر م. کمالزاده pdf (1) دانلود رمان پیمان بارانی اثر زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان شب برهنه اثر زهرا شجاع pdf (1) دانلود رمان رابطه پنهان اثر ا_اصغرزاده pdf (1) دانلود رمان چمدان آخرین مسافر اثر آرزو طهماسبی pdf (1) دانلود رمان کلکل شش نفره اثر یگانه نصیری، الهه صالحی، بهنوش رمضانزاده pdf (1) دانلود رمان یادگاری اثر هستی قنبری pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ دروغ اثر ملیحه بخشی pdf (1) دانلود رمان عشوه گر طن اثر طن_ب pdf (1) دانلود رمان آخرین بلیط تهران اثر شقایق لامعی pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.