دانلود رمان قلعه متحرک هاول از دیانا وین جونز با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سوفی که بزرگترین خواهر در بین سه دختر خانواده ای کلاهدوز هست مجبوره که عهده دار کار مغازه باشه و کلاه درست کنه، سوفی ندانسته با قدرت جادویی که داره به کلاه هایی که درست می کنه قدرت جادویی می ده اما به همین دلیل یه روز جادوگری وارد مغازه می شه و سوفی رو طلسم و به یه عجوزه تبدیل می کنه، سوفی مغازه رو ترک می کنه و…
خلاصه رمان قلعه متحرک هاول
صبح روز بعد او همچنان ناراحت در مغازه تنها بود که یکی از مشتری های مغازه که زنی جوان و رنگ پریده بود با عصبانیت و در حالی که کلاه بی لبه ی شیری رنگی را از روبان هایش گرفته و تکان می داد وارد مغازه شد. زن جوان جمع زنان گفت: « به این نگاه کن، تو به من گفتی این همون کلاهیه که جین فریر هنگام ملاقات با کنت بر سر داشته، تو دروغ گفتی. هیچ اتفاقی برای من نیفتاده! » پیش از آنکه سوفی بتواند جلوی خودش را بگیرد گفت: « من اصلا تعجب نمی کنم. اگه تو انقدر احمقی که با صورتی مثل این چنین کلاهی سرت بذاری،
حتی اگه پادشاه گدا هم شده باشه نمی تونی او رو تور بزنی، البته اگه با اولین نگاهی که به تو می اندازه در جا سنگ نشه.» مشتری با چشمان از حدقه درآمده به سوفی نگاه کرد. بعد کلاه را به طرف او پرتاب کرد و با عصبانیت از مغازه بیرون رفت. سوفی نفس زنان کلاه را به دقت در سطل آشغال چپاند. قانون این بود: اگر عصبانی شوی مشتری را از دست می دهی، او همین الان این قانون را ثابت کرده بود، چیزی که او را بیشتر ناراحت می کرد این بود که از این کار خیلی لذت برده بود. سوفی فرصتی برای به خود
آمدن نیافت. لحظه ای بعد صدای سم چند اسب شنیده شد و کالسکه ای پنجره ی مغازه را تاریک کرد. زنگ مغازه صدایی کرد و باشکوه ترین مشتری که او تا به حال دیده بود با پوست خزی بر روی شانه و الماس هایی که بر روی لباس سیاهش می درخشیدند پا به درون مغازه گذاشت نگاه سوفی ابتدا به طرف کلاه بزرگ زن رفت. پرهای شترمرغ اصل رنگ شده ی روی کلاه، رنگ آبی و صورتی الماس ها را به خوبی منعکس می کردند و همچنان سیاه باقی مانده بودند. موهای فندقی رنگ زن او را جوانتر نشان می داد اما…