دانلود رمان قدیسه گناهکار از شیرین نور نژاد با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الینا دختری که در جست و جوی کار است و پا به شرکت شخصی به نام اردلان می گذارد. اردلان به النا پیشنهاد میدهد که اگر به پسر عمویش آدرین نزدیک شود و به گونه ای سفته هایش را که نزد ادرین از به چنگ آورد پول خوبی نصیبش میشود. این گونه میشود که الینا به ادرین نزدیک میشود و…
خلاصه رمان قدیسه گناهکار
تهران.. شهری پر از خاطره.. آشنا و غم انگیز…خیابون ها… مغازه ها.. دانشگاه… دوست هام.. یادش بخیر… بیرون رفتن ها.. گردش ها و تفریح ها و خوشی ها.. بدون هیچ فکری.. راحت و در آسایش کامل.. ماشین بابا زیر پام و قرار گذاشتن با دوست هام واسه بیرون رفتن..و حس کردن حسادت هایی که نسبت بهم میشد.. توی فامیل همیشه نگاه ها و رفتارهای حسادت بار دخترای فامیل رو روی خودم حس می کردم… همچنین پسرهای فامیل که هرکدوم به نوعی می خواستند بهم نزدیک بشند… شاید آنچنان اهمیتی نداشت ولی حس غرور دست بهم می داد.. حس خواسته شدن.. حس زیبا بودن
و جذاب بودن.. ولی بعد از اینکه وضع مالی مون خراب شد، همه چی به یکباره خراب شد.. خیلی ها آزمون کناره گیری کردند… در واقع ما ازشون دوری کردیم.. و یا در اصل فرار کردیم… توی اون دوران که فکر کنم بدترین دوران زندگی خانواده م بود، برق خوشحالی رو توی چشم های خیلی ها دیدم… بی محلی های خیلی ها رو دیدم… حتی به بابا و مامانم… که مبادا حرفی از پول بزنند یا ازشون تقاضای پولی کنند… خیلی از پسرها که هیشه واسشون مرکز توجه بودم، خیلی راحت با دیدنم رو می گرفتند که یعنی ما اصلا تو رو نمی بینیم!.. گاهی حسی که بهم دست می داد حس مالتا بود وقتی که از
شهر طرد شد.. خوشحالی دخترها و بی محلی پسر مثل ها!.. نشون دادند که مارو فقط تا وقتی که وضع مالیمون خوب بود می خواستند… که خیلیا همون موقع هم نمی خواستن… فقط در ظاهر اینطور نشون می دادند… به خاطر همین ماهم کلا ازشون دوری کردیم تا نه سخت اون ها باشه و نه سخت ما… غرق شدن توی خاطرات باعث شد از مامان غافل بشم.. برگشتم نگاهی بهش انداختم.. چقدر دلگرفته ست.. وضعش بدتر از منه… بایدهم واسش سخت تر باشه… اگه اونها از اول هم واسه من غریبه بودند، ولی اقوام نزدیک مامان بودند.. سنگینی نگاهم رو که حس کرد، با لبخند تلخی گفت…