دانلود رمان رگ و خون از FATMA با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من دلارام با دلی که به هیچ وجع ارام نیست سفتم .سختم .محکمم و سنگم نفوذ ناپذیرم. اما به راحتی در دیگران نفوذ می کنم اومدی تا توی شعله های انتقام بسوزونیم اومدی تا ازم انتقام بگیری. اما خودت تو همون شعله ها سوختی مطمئن باش وقتی زخمای که بهم زدن خوب بشه خیلیا رو زخمی می کنم. مطمئن باش. من یاد گرفتم جای اینکه اشکامو پاک کنم اونهایی که باعث اشکامن رو پاک می کنم زندگیم را نابود کردن هستی اشنان را به اتش می کشم. و اما همیشه زندگی چه با خلاف؟؟؟؟؟ چه بی خلاف؟؟؟؟؟ چه برخلاف ؟؟؟؟؟
خلاصه رمان رگ و خون
حالم خراب بود بابا تازه با هواپیمای خصوصی از ایران خارج شده بود لرز به دل من انداخته بود. می دونستم همه چی به بهترین شکل داخل امریکا فراهم براش اما باز دست بهداد دور شونه هام حلقه شده بود باهم تو باغ قدم می زدیم. -بهداد:دلارام بابا تو رو بزرگ کرده به تو همه چیزو یاد داده پس انقد نگرانی لازم نیست معلوم بود گفتن کلمه بابا چقد براش سخت بود -بابا همیشه دوست داشت دخترش یه پری باشه یه الهه یه دختر سرحال و شیطون یه دختری پر از انرژی مثبت ولی حالا دخترش دقیقا برعکس ارزوهاشه
-بهداد: یه دختر نارگیلی قلبی مهربون اما محکم و سفت و سخت دختری که تو ۱۴ سالگی میشه جون ترین مدیر عامل دنیا .دختری که شرکتش تو ایران رو دست ندره. دختری که نفوذ ناپذیره دختری که می تونه در برابر هر مشکلی از خودش دفاع کنه.دختری که به موقعش شیطنت داره به موقعش جدیه به موقعش خونسرده به موقعه عصبی میشه دختری که کنترل زندگی خودشو اطرافیانشو تو دستش داره به بهترین شکل ازش استفاده می کنه. دختری که هز مردی مطمئن برا خودش می خوادش.
ولی اون دختر حتی نیم نگاهی هم خرج این مردا نمیکنه دختری که شده رویای خیلیا و دختری با هر کی تا حدش برخورد می کنه. یه دختر ساده اما فهمیده و باهوش که البته موقع نامردی نامرده. چپ چپ نگاهش کردم که خنده ش گرفت خب حق داره منم موقع نامردی نامرد بودم نمی تونستم انکار کنم بعضی وقتا تا چه حد می تونم نامرد باشم. مثه بهداد که بعضی وقتا واقعا بد میشد شاید همه اینا مال اینکه بردارزاده ی ارسلانیم. برادر زاده ارسلان نیک فر.خونی که توی رگای ارسلان بود بود توی رگای باهم جریان داشت این انکار ناپذیر بود…