خلاصه کتاب:
ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودکآزاری توی زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانوادهی مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغییر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر زمان هردوشون متوجه میشن عاشق همدیگهان اما با مزاحمتهای شخص آشنایی همه چیز عوض میشه اون شخص کسی نیست جز قاتل قاتل دوران کودکی ترانه…
خلاصه کتاب:
ارغوان زنی جوان که به تازگی همسرش رو از دست داده، با پسر کوچکش و مادرش زندگی میکنه… که درگیر رسم غلط ازدواج خانوادگی با برادر شوهرش میشه و...
خلاصه کتاب:
داستان راجع به زنی به نام دلرباست که فوبیا به انسان ها داره و توی بیمارستان اعصاب و روان بستریه… دقیقا زمانی که هیچ کس امیدی به بهبود دلربا نداشت، تیام که یه پسر دانشجوی روانشناسیِ، وارد زندگیِ دلربا می شه…
خلاصه کتاب:
در مورد سه دختر جوان که با ورود به دانشگاه و اجتماع آرامش و شیطنت های کودکانه که هر کدام در تکاپوی بدست آوردن خلا درون وجودشان هستند .دخترانی که با تغییراتی در زندگیشان به زیبایی های زندگی پی می ببرند .پسرانی از جنس پی می ، آتش و از تبار سختی های روزگار که کم کم با اتفاق هایی که در زندگی آنها رخ می دهد نمی دهد .هر کدام در پی ، شادی و خنده ، آرامش، برند که مقام و پول و شهرت به آنها شخصیت جستجو کردن و یافتن راهی برای خارج کردن زندگی خود از یکنواختی های تلخ و خسته کننده چه چیزی برای آنها ...
خلاصه کتاب:
ساحل با دیدن هدایت کامران و دریا، به یاد خاطرات تلخ گذشته و روزی که فرخ او را از مادرش جدا کرد، می افتد. او از خبر مرگ فرخ خوشحال می شود و از درخواست عجیب هدایت کامران که از ساحل می خواهد تا دریا، دختر فرخ، با او زندگی کند به خشم می آید.
خلاصه کتاب:
عاشقانهای بی تکرار از دختری به اسم نازار که عاشق پسری ساده و مهربونی به اسم الیاس میشه که زندگیش پر از رازهای مخوفه و خودش بیخبره. همه چیز از یک شب بارونی شروع میشه و در ادامه به یک آسایشگاه روانی میرسه جایی که نازار پرستار پیرزنیه که رازی بزرگ تو سینهش داره که اگر بگه زندگی خیلیها نابود میشه…
خلاصه کتاب:
ترانه دختری که توی هفت سالگی بخاطر بی آبرویی و دست درازی پدرش به یه دختر بچه شبانه بامادرش از شهرشون فرار میکنن… سال ها ترانه و مادرش به صورت ناشناس و با سختی زندگیشون میگذرونن. تا اینکه ناگهان سرو کلهی یک مزاحم پیدا میشه، کسی که باعث میشه سه مرد به طور عجیبی وارد زندگیش بشن و درگیر یه جدال عشقی بین دو برادر میشه که به بهانه انتقام…
خلاصه کتاب:
دلارام در پی انتقام از گذشته میان کابوس هایش زندگی میکند ولی با دزدیده شدن خودش و خواهرانش توسط پسرانی زخم دیده تمام کابوس ها به حقیقت تبدیل میشوند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.