خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم تاراست که در اثر یک تصادف حافظه اش رو از دست میده. اما توی گذشته اش اتفاقی افتاده که باعث شده پدرش ازش متنفر بشه و همیشه اونو تحقیر کنه و کتک بزنه. تارا هم که میبینه نمیتونه با این شرایط زندگی کنار بیاد به کمک دوستش فرار میکنه و با یک گروه قاچاقی میره دبی. اما زمانی که به اونجا میرسه میفهمه زندگی بهتری در انتظارش نیست و….
خلاصه کتاب:
خاطرات یک گیشا داستان دو خواهر ژاپنی است که بعلت فقر به شخصی فروخته میشوند و داستان حول زندگی خواهر کوچکتر بنام سایوری است. اینکه او را از کوچکی تربیت می کنند که در آینده یک گیشا شود، چیزی مثل ساقی یا مهماندار مردان که طی مراسمی خاص صورت میگیرد و نیاز به آموزش دارند…
خلاصه کتاب:
ترنم دختری ۲۰ ساله که تا این سن در کنار پدر و عمه ی مهربانش زندگی ارام و بی دغدغه ی را سپری کرده است ناگهان با تصادف پدر با مردی جوان که منجر به مرگ مرد می شود زندگیش دستخوش حوادث غیر منتظره ی میشود و خانواده متوفا که روستایی و سنتی هستند درخواست قصاص می کنند و تنها راه صرف نظر از قصاص را خون فصل میدانند ترنم برای نجات پدر علیرغم میل باطنی و ترس از اینده و با وجود برخورد بسیار بد و خصمانه ی انان به این درخواست تن در میدهد و به ظاهر به عنوان دختر ولی در واقع برای کلفتی پا به دنیای جدیدی می گذارد ولی…
خلاصه کتاب:
این کتاب دربردارنده داستانی سراسر عشق و احساس و پر فراز و نشیب است. ماجرا حول دختری نوجوان جریان دارد که اولین پرتوهای عشق را تجربه می کند و در این میان از تهدیدهای فرد ناشناسی که او را از ارتباطش با پرهام وامی دارد نگران است. دختر که میان عشق و ترس سرگردان است ناگهان تکیه گاه زندگی اش را از دست می دهد و این همراه می شود با از دست دادن همه آن چه که تا دیروز در اختیار داشته است و گرفتار شدن در موقعیتی ناخوشایند که زندگی دشواری را به او تحمیل می کند.
خلاصه کتاب:
وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه می شود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است... این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی است…
خلاصه کتاب:
امیرصدرا صدیق آهنگساز جوان و موفقیست که درصدد ازدواج با شاگردش، سایه روزبهان است. دختری بلندپرواز و تشنه ی شهرت که با یک خیانت بزرگ، چندین رابطه را به ویرانی میکشاند. حال بد صدرا همزمان میشود با آمدن خواهرزاده ی همخانهاش به منزلشان برای اقامتی طولانی… دختری که سال ها یواشکی عشق صدرا را به دل دارد و حالا میخواهد مرحم زخم دلش شود… اما تقدیر بازی دیگری برایشان رقم زده! بازی سراسر فراز و نشیب…
خلاصه کتاب:
راجع به یک زنی هست که دخترش تو مهد توسط یکی از همکلاسی هاش که بچه ان بوسیده میشه و زن میاد مهد برای شکایت با بابای مجرد پسر آشنا میشه و ازش کینه میگیره این در حالی که بابای مجرد…
خلاصه کتاب:
داستان ابتدا با صحنه های عاشقانه و حضور چند جوان پرشور و با انگیزه در زمینه کار و زندگی شروع میشه اما کم کم با به میون اومدن پای بزرگترها و گذشته و اتفاقاتی تلخ قصه وارد پیچیدگی های زیادی میشه. اتفاقی در گذشته که حالا بر زندگی و علاقه چند ساله ی سامیار و رزا سایه انداخته و رابطه ی این دو شخصیت رو به چالشی سخت کشونده...
خلاصه کتاب:
صدای موجِ دریا دنیایم را پر می کرد و خون می دوید در آبِ تیره ی ساحلِ گرگ و میشِ صبح! صدای قهقهه های آتشینش میان طوفانِ زندگی ام، میان رعد و برق و میانِ موج های تیره می پیچید و محو می شد و زیر هجوم باران و مه و طوفان، گُمَش می کردم. شقیقه هایم تیر می کشیدند. با بِهت به هر طرف نگاه می کردم و قهقهه دور سرم می چرخید. دور خودم می چرخیدم. ماسه های سرد از زیر انگشتان داغِ پاهایم می گریختند …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.