خلاصه کتاب:
من هرگز نفرین نکردم… فقط تغییرش دادم. اکنون مجبور شده ام با مادوکس همکاری داشته باشم، و از آنجا که نمی توانم او را بکشم، مجبورم هر روز او را تحمل کنم. بنابراین صوفیا مرا ترک می کند. من همه چیز را فدای او کرده ام، اما هرگز کافی نیست. عشق من به او با وجود خیانت تغییر نمی کند. شکنجه همچنان ادامه دارد. میخوام چیکار کنم من یک گزینه دارم، من اولین بار نه گفتم، اما مطمئن نیستم که دوباره بتوانم نه بگویم…
خلاصه کتاب:
اگر یک پسر مدوکس عاشق شود، برای همیشه عاشق میشود اما اگر او شما رو دوست نداشت، چی؟ لیز یک مامور اف بی آی است. او که تصمیم میگیرد فقط با شغلش ازدواج کرده باشد، نامزدی خود را برهم میزند و از شیکاگو به دفتر میدانی در سن دیگو منتقل میشود. او رویای ترفیع و پیشرفت را در سر دارد. مامور ویژه توماس مدوکس متکبر، حاضر به عذرخواهی نیست و بی رحم است. برادر کوچکترش تراویس به دلیل مشارکت در آتش سوزی زیرزمین که منجر به کشته شدن ده ها دانشجو شد.
رمان رستگاری زیبا
در حالی که تایپ میکردم به پرونده ای که وال بهم داده بود نگاهی انداختم پرونده رو سریع ورق زدم تا ببینم در مورد بنی چیزی نوشته شده یا نه. بنی یه مهره محبوب زد و بندهای مافیا ها تو لاس وگاس بود. تعجب کردم که چطور اداره سن دیگو، تونسته اتفاقی این فرد رو پیدا کنه و با خودم فکر کردم که کی تونسته که اطلاعات اولیه در مورد این فرد رو تو اداره لاس وگاس کشف کنه اداره سابق من تو شهر شیکاگو، هیچوقت تو این جور چیزا خوش شانس نبود.
و برای اینکه مشخصات این جور افراد رو پیدا کنیم و لازمشون داشتیم، مجبور می شدیم به اداره لاس وگاس زنگ بزنیم و ازشون آمار بگیریم. فرق نداشت که مجرم باشی قمار باز باشی یا حتی مجری قانون چون در هر حال شهر لاس وگاس، سرت رو حسابی شلوغ و گرم میکرد. بعد از نوشتن هفت صفحه ،ترجمه دست هام برای اینکه به
خلاصه کتاب:
وقتی که از تیم فوتبال بخاطر آسیب فیزیکی، تو سی سالگی بازنشسته شدم… سراغ یه شغل بی دردسر رفتم. مربی_فوتبال_دبیرستان شهر… اما همه چیز با دیدن مگان عوض شد. اون دانش اموز خرخون یه زن فریبنده بود. بدتر از همه دختر صمیمی ترین دوستم. تا این سن هرگز فکر نمی کردم اشتیاق و ذوق بتونه یه ادمو حتی تو سن من به جنون بکشونه. اما شد… من کاملا مجذوب و شیفته اش شدم. حاضر بودم بخاطر بودن باهاش هر بهایی رو بپردازم. اونو هر طور شده تصاحب میکنم…
خلاصه کتاب:
جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار میده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزهای میشه برای دامینیک تا با و شیطنتها و گذشتن از خط قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که…
خلاصه کتاب:
بازگشت به مالهام برای من کار آسانی نبود. مالهام… جایی که بذر بدبختی ها و شکست تلخ من کاشته شده بود. شکستی که زندگی من را به قدری تحت تاثیر قرار داده بدهد که، تنها امید به انتقام هدایت کننده ی روز و شب من در دارالمجانین ” رویال اوکاس” در ” منستون” شود. هنوز هم نمی دانم چطور توانستم تمام آن دو سال را در آن دیوانه خانه دوام بیاورم! بی شک اگر کمک های “جرمی بارون” نبود به دیوانه ای واقعی تبدیل می شدم .
خلاصه کتاب:
داستان دختری است به نام رجینا که در کودکی همراه خانواده اش از آلمان به ایالات پنسیلوانیا مهاجرت می کند. زمانی که رجینا ۱۲ سال بیشتر نداشت هندی ها به این ایالت حمله کرده در نتیجه رجینا و خواهرش باربارا به اسارت در می آیند. داستان شرح ماجراهایی است که در مدت اسارت بر وی می گذرد.
خلاصه کتاب:
فکر می کنید تنهایی توی شب راه رفتن امنه؟ معلومه که نیست. فکر می کنید تنها تهدید آدما هستن؟ نه. هیولاها واقعی ان. همینطور خون آشام ها. و من دارم به یکی از اونا تبدیل میشم. من یه دختر معمولی بودم که زندگی معمولی داشتم، تا وقتی که مادرم رفت توی کما، و حالا من تنها امیدشم. من شاهدخت جهنم میشم تا مادرم زنده بمونه. اما شاهزاده ها رازهایی رو از من پنهان میکنن. رازهایی که ممکنه همه چیز رو به هم بریزه...
خلاصه کتاب:
لارتن دوباره ماجراجویی خود را شروع می کند، اینبار از غار بانو ایوانا ولی سرنوشتی شوم او و خدمتکار ایوانا ،مارلا، را که عاشق لارتن است را تهدید می کند…
خلاصه کتاب:
رمان سوفیا ادامه ای از سری کتاب های خون آشام ها در آمریکاست. این رمان جلد چهارم این مجموعه محبوب خارجی است که این مجموعه تا به حال بیشترین طرفدار را در خود داشته است. شمال غربی اقیانوس آرام… خانه ای به سرسبزی جنگل ها، بارش بارانی پایدار، هیزم های نمناک، محلی کاملا مناسب برای خون آشام هاست!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.