خلاصه کتاب:
داستان از یک سفر خانوادگی و دوستانه شروع میشه. از یک فضای شاد و خودمانی که در نهایت به تلخی میرسه. تلخی یی که زندگی آدم های اون جمع را دگرگون می کنه و همه شوم رو در شک فرو میبره. به خصوص صبا و فرزینی که شریک و همدم زندگی شون رو بعد از این سفر از دست میدن و… جلد دوم رمان آنلاین است.
خلاصه کتاب:
« دانته» خونآشامی در حال گرسنگی است .چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن به عنوان برده خونی برای یک خونآشام زن، او بالاخره فرار می کند .در نهایت، شامه اش او را به نزدیکترین بانک خون می فرستد، تا گرسنگی اش را برطرف کند. پرستار اورژانس «ارین همیلتون» یک شیفت شب شلوغ دارد… تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا می کند. منطقش به او می گوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش می کند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند…
خلاصه کتاب:
(عبرانی به معنای عشق پاک) اومد تو اتاق و بدون معطلی شروع کرد درآوردن لباساش. هیکل درشت و ورزیده ایی داشت که معلوم بود نتیجه ی سالها ورزشه… _به چی نگاه میکنی. در بیار لباساتو زود باش.. _آقا…م… _زود باش وقت ندارم.. با ترس فقط داشتم نگاهش می کردم…
خلاصه کتاب:
تکین تهرانی، بازیگر محبوب و از کشتی گیر های اسبق تیم ملی بود که خیلی ناگهانی از عرصه کشتی، کناره گیری میکنه و وارد عرصه شهرت میشه. مردی که راز بزرگی توی دلش داره. پناه یزدان دختر شکست خورده ایه که رسم های غلط دست و پاش رو بسته و شکست بزرگی از زندگی زناشویی خورده. زندگی پناه وقتی دستخوش تغییر میشه که تکین استاد دانشگاه پناه میشه و اشتباهات زندگی پناه رو بهش آموزش میده…
خلاصه کتاب:
این رمان در مورد دختری به اسم مهگل که تازه کنکور رشته معماری قبول شده و از اونجاییم که ته تغاری خانوادش براش یه جشن کوچولو به مناسبت قبولیش گرفتن تو اون مهمونی با پسری به اسم فرهود آشنا میشه و به درخواست آشناییشون جواب مثبت که...
خلاصه کتاب:
برفین دختری که تنها با پدرش زندگی میکنه عاشق و شیدای پسر عموش آذرخش هست که نشون شده هم دیگه هستند. اما آذرخش علاقهی چندانی به برفین نداره. اما کم کم جذابیت های برفین به چشمش میاد و…
خلاصه کتاب:
با غرش آسمون به خودم میام. می ایستم و در حالی که لبه های کتم رو به هم نزدیک میکنم به ابرهای سیاه تو آسمون شب خیره میشم. هنوز بارونی در کار نیست اما برای من که بیشتر عمرم تو لاس وگاس بودم گفتنش سخت نیست که تا چند دقیقه دیگه آسمون باز میشه و سیل ازش میاد. باد موهامو به بازی میگیره و از ذوق ذوق پاهام تازه متوجه میشم که چقدر راه رفتم. گوشیمو از جیبم درمیارم و بهش نگاه میکنم. نزدیک به بیست تماس از دست رفته. گوشی رو خاموش میکنم و برمیگردونم به جیبم، همه برن به درک.
خلاصه کتاب:
این ازدواج کاملا تجاریه تا وقتیکه این امتحان به سمت واقعی شدن بره… تنها چیزی که بهش اهمیت میدم نگه داشتن خونس. تنها جاییه که بهم حس خونه رو میده. و در حال پیچوندن بابامم که میخواد ملکو به یه مرکز تجاری تبدیل کنه. فقط یه راه برام مونده: واسه گرفتن ارثم، باید ظرف مدت شش ماه ازدواج کنم. من، پسری که هیچوقت بیشتر از شش دقیقه با یک دختر قرار نداشته. حالا باید یه زنی رو پیدا کنم که بتونم بهش اعتماد کنم. پس وقتی که یک تویوتا پریوس از عقب به ماشینم میزنه میفهمم که یه نشونست تا تیگن مونرو ساده و دلبر رو ملاقات کنم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.