خلاصه کتاب:
محبوبه با همراه خانواده اش به محله ی جدیدی نقل مکان می کند در خانه جدیدی کم کم به پسر همسایه که هر روز هنگام مدرسه رفتن محبوبه به منتظر دیدن او بوده دل می بنده در حالی که هیچ چیز از او نمی دانسته است تنها از مادرش شنیده بوده که ان جا منزل زهرا خانم است تا این که زهرا خانم از مادر محبوبه می خواهد که به خواستگاری محبوبه بیایند محبوبه با رضایت تمام اجازه ورود خواستگار ها را می دهد اما روز خواستگاری متوجه می شود که…
خلاصه کتاب:
دختری که در خانواده بزرگ شده که ازاد اما نه در درس خوندن...مجبوره برای درس خوندن هرکاری کنه حتی نامزد کردن با پسر..... ولی پس از چند ماه صیغه… زمانی که مدرک تحصیلیش رو گرفت همه چی برای پدرش افشا میشه و پدرش برا حفظ ابرویش میگه از کجا معلوم این چند وقته با هم رابطه نداشتید و همه چی دست به دست هم میده به یه ازدواج اجباری...
خلاصه کتاب:
داستان، با ورودِ خانوادهای جدید به محله آغاز میشود خانوادهای که دنیایی از تفاوتها و تضادها را با خود به هشت متری آوردهاند. “ایمان امیری”، یکی از تازهواردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بیاعصاب” رویش میزند پسری که نیامده، زندگی اعضای محله و خصوصاً خانوادهی آیدا را به چالش میکشد و درگیر و دار این برخوردها، ماجراهایی پیش میآیند که آیدا را بدجوری به زندگیِ “بیاعصاب”گره میزنند…
خلاصه کتاب:
سروناز در خانوادهای ثروتمند زندگی میکنه . او علاقه فراوانی به شغل معلمی داره، ولی مادر سروناز به شدت مخالف بوده و این کار را خلاف شئون اشرافی میدوند. سروناز مخفیانه و با کمک پدرش خانه را ترک میکنه .او برای رسیدن به هدفش به ماهان میروه و در آنجا مشغول تدریس میشوه .آقای امجد ـ مدیر مدرسه ـ مردی است جدی و سروناز به سختی با بهانه جویی های او کنار میآید. سروناز و آقای امجد پس از مدتی به یکدیگر علاقمند میشن، ولی مادر، سروناز را از ماهان برگردانده و او را مجبور میکنه تا با هوشنگ ازدواج کنه .ه وشنگ پسری بی بند و بار است و سروناز از این مسئله رنج میبره. در اثر یک…
خلاصه کتاب:
دوتا دختر به اسم سویل و ماهک توی پرورشگاهن… داستان از اونجا شروع میشه که پسری شر و قلدر به اسم شروین سر جنگ و جدال رو با سویل باز می کنه و بین همین جنگ و جدالا و تلافی کردنا ماهک استعداد خودش و توی بازیگری کشف میکنه و دنبالش میره اما…
خلاصه کتاب:
جانا، دختری که چرخ فلک او را ناگزیر میکند تا تن به عقد مردی از جنس ثروت دهد. زندگی به کام او نمیچرخد تا اینکه لب به سیب ممنوعهی شیطان میزند و همان جا دل و قلبش به تسخیر لبان ممنوعهی شیطان زندگیاش در میآید. عشقی ممنوعه، آمیخته به پاکى و گناه، پر از فراز و نشیب و غیر قابل پیشبینی.
خلاصه کتاب:
ارمغان دختر فالگیری که حرص و طمع پول و بیماری مادرش ناخواسته پایش را به میهمانی آقای مظفری باز میکند و در آنجا با حسام مردی زخمخورده و قربانی دست درازی آشنا میشود و بارداری ناخواسته، مشکلاتی را برای او آغاز میکند…
خلاصه کتاب:
جاوید اصلانی که پدر و مادرش از سران یک گروهک تروریستی هستن به دنبال خون خواهی مادرش و برای انتقام از افسر وظیفه شناس پلیس در قالب مردی مذهبی و بسیجی وارد زندگی سرگرد تقوی می شود و برای انتقام دختر کوچک و ساده دل سرگرد تقوی گزینه ی مناسبی است. دختری که تاوان شغل پدرش را در زیر دستان جاوید سادیسمی به بدترین شکل ها پس می دهد…
خلاصه کتاب:
تو از من “صداقت، خواستی و من “حماقت، کردم، چشم به “حمایت، تو داشتم و تو مرا “شماتت، کردی... و این شد که هر دو به “فلاکت، افتادیم! اشتباه من، خشم تو شد، و خشم تو درد من... درد من زجر تو شد و زجر تو فریاد من! داستان دختری که برای تکیه گاه بودن ضعیف بود و شکست! و مردی که به این شکستگی دامن زد. شکستن بی صدایی که فریاد هر دو رو به آسمان برد…
خلاصه کتاب:
اصلا مهم نیس نژادت چیه دینت چیه تو چه قومی بزرگ شدی مهم اینکه زن که باشی پشت پرده ای از یک نمایشی تمام بازیگرای رو سن با تقدیر تو نمایشو اجرا می کنند تقدیری رو که حتما یک زن دیگه بانی رقم زدنشه. وقتی یک زن باشی در هر جایگاهی که باشی میشی یه ماده شیری که حتی وقت شکار نر هاهم ازش عقب میمونند! نگاهش دستای ظریفش صدای نازکش… همه میشن سلاح تا از داراییش دفاع کنه و وای به اون روزی که مدافع بچه اش بشه اون لحظه حتی اگر الهه ی عشقم باشه لباس رزم به تن میکنه تا بجنگه و پاره تنشو داشته باشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.