خلاصه کتاب:
مهشید دختری که توسط دوست پسرش دایان و به دستور همایون برادرش معتاد میشه آوید پسری که به خاطر اعتیادش باعث مرگ مادرش میشه و حالا سرنوشت این دو نفرو سر راه هم قرار میده. آوید به طور اتفاقی تو شبی که ویلاشو دراختیار دوستش قرار داده با مهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش می کنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره به مهشید کمک میکنه و باعث ترک اعتیادش میشه…
خلاصه کتاب:
داستان زندگی تپش، یک بازیگر تئاتر که عاشق آریو سوپراستار سینماست، او طبق یک نقشه بالاخره به آریو نزدیک می شود، این در حالی است که متوجه می شود عمویش سپهر...
خلاصه کتاب:
رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه! وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود.رویاست، جهان را جور دیگر درک میکنی، همه چیز با شکوه اصیل و اعجاب انگیز. شاید هم، درست همان باشد، چون آزاد و رها هستی . از نگاه دیگران نمیبینی، آنگونه که دوست داری میشناسی.
خلاصه کتاب:
مهدیه دختری که برای تحصیل از مشهد به تهران میاد و با مردی مغرور و جذاب سرگرد امیرسام سلطانی آشنا میشه… همیشه با هم کل کل و لجبازی میکنن ولی کم کم بطور جنون وار دلباخته هم میشـن… تا اینکه روزی که قرار بود عقد کنن امیرسام دچار یه سوءتفاهم بزرگ میشه و مهدیه رو از خودش میرونه در صورتی که داستان یه چیز دیگس… ولی بعد مدتـها دوباره با هم روبه رو میشـن و مهدیه زمین تا آسمون با مهدیه قبل فرق کرده… پسری مغرور و عاشق و دختری لجباز و دلبر….
خلاصه کتاب:
رها دکتر سرخوش و بیپروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات میدهد و برای زنده نگه داشتن احساسش، دنیا را در خطر وجود این مرد میاندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس میدهد. از زندگی سادهی خودش دست میکشد و وارد بازی خطرناکی میشود که نمیتواند پایانش را با روشنایی تضمین کند….
خلاصه کتاب:
میخوام داستانی رو براتون بازگو کنم که حکایت اقوام نزدیک و داره میگه! عمو و برادرزاده! برادرزادهای پر از شیطنت که اون قدر تو غم و غصهها حضور داشته که روی شیطنتهاش لایهای گرد و غبار نشسته. اون قراره نجات پیدا کنه اون قراره خوشبخت بشه ولی…
خلاصه کتاب:
رمان سرخ رمانی بر گرفته از واقعیت هست. داستان در اوایل دهه شصت هجری اتفاق افتاده. ماجرای یه عشق ممنوعه است. این ماجرا پایان شیرینی داره . در واقع داستان زندگی مادربزرگ یکی از دوستان هست..دختری که برای درس خوندن و کمک به زن عمو باردارش وارد عمارت اربابی عموی بزرگش میشه. اونجا برای ازدواج با پسر عموش که کوچیکترین پسر خان ده ( عموی دختر قصه ما) هست انتخاب میشه. اما… در گیر و دار سر گرفتن یا نگرفتن این ازدواج…. کسی این وسط عاشقش میشه. یه عشق ممنوعه و داغ که زندگی این دخترو زیر و رو میکنه…
خلاصه کتاب:
از کنار یه هیولا به کنار یه قاتل افتادم… قاتلی که فقط با خشونت اشناست. وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی، قاتل بیرحمی که جذابیت ازش منعکس بشه، زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو میشکنه یا تو رو… نیلوفر ابی یه رمان ۴ جلدیه، هر جلد راجب همون شخصیت هاست و ادامه جلد قبلیه و شخصیت ها عوض نمیشن. ابتدای رمان عوض شده. یه تغییراتی وسطاش داشته و پایانش که کلا عوض شده …
خلاصه کتاب:
آریو آژند، پلیس مخفیای هست که به عنوان یه هکر حرفهای به یه باند مخوف قاچاق انسان نفوذ کرده… مردی جدی و مقتدر اما زخمخورده که هدفش انتقامه و جون خودش رو گذاشته پای این کار! در این بین، توی یکی از تعقیب و گریزها تیر میخوره و نزدیک یه روستا در کردستان بیهوش میشه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاراگراف رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.